آموزش تحلیل بنیادی
از آنجا که بازار بورس یک بازار علمی است و برای انجام فعالیت در آن نیازمند مطالعه و تحلیل هستیم. دو شیوه تحلیلی برای بررسی وضعیت سرمایهگذاری وجود دارد که شامل تحلیل فاندامنتال (بنیادی) و تحلیل تکنیکال میباشد که به سرمایهگذاران شناخت مناسب و منطقی ارائه میدهد تا در این مسیر تصمیمات درست اصولی بگیرند.در این مقاله میخواهیم به بررسی جامع درباره تحلیل بنیادی و اهمیت آموزش تحلیل بنیادی بپردازیم.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی «Fundamental Analysis» تحلیلی است که بر مبنای ارزش ذاتی سهام انجام می شود. یعنی یک تحلیلگر بنیادی ، با بررسی تمام عوامل دخیل در تعیین نرخ سهام، به ارزش ذاتی یک سهم در بازار پی برده و خرید یا فروش خود را طبق ارزش انجام میدهد. هیچ تحلیلی نمیتواند به اندازه فاندامنتال دقیق و اصولی باشد.
سرمایهگذاران در هر بازاری همچون اوراق بهادار، طلا، مسکن و… همواره نیازمند بررسی همه جانبه فرصتهای سرمایهگذاری و پیش بینی روند آینده بازارهای مالی هستند. برای انجام این تحلیل باید از اخبار جهان، وقایع سیاسی و اقتصادی و… مطلع و به روز باشند.
به چه دلایلی آموزش تحلیل بنیادی اهمیت دارد ؟
فراگیری تحلیل فاندامنتال(بنیادی) به شما دیدگاهی میدهد که جامعتر و کاراتر در بازارهای مالی فعالیت کنید و انتخاب های صحیح تری برای سرمایه گذاری خود داشته باشید.
همانطور که در تعریف گفتیم تحلیل بنیادی بر مبنای ارزش ذاتی سهام انجام می شود یعنی همه مسائل با جزئیات زیادی بررسی میشوند و کلیات اهمیت نسبتا کمتری دارند.به طور کلی زمانیکه ما موضوعات را از دور تماشا می کنیم کلیات ظاهریش را میبینیم و متوجه اطلاعات پشت پرده و درونی آن نمیشویم ولی زمانیکه دیدمان را گسترده تر میکنیم و موشکافانه تر به موضوع نگاه میکنیم به مفاهیمی جدیدی پی میبریم.
مثالی که بتواند درک ما را از اهمیت تحلیل بنیادی بهتر کند نگاهی به تصاویر منتشر شده از تلسکوپ فضایی جیمز وب است!
تصاویری توسط این تلسکوپ در تیر ماه ۱۴۰۱ منتشر شد از وضوح و دقت بسیار بالایی برخوردار بود تا قبل از این تصاویری که در دست بشر بود مربوط به تلکسوپ هابل میشد که و ضوح کمتری داشت و به خوبی گویای نمایش چنین شگفتی در آسمان نبود این تصاویر شگفت انگیز دنیای ناشناخته جدیدی را به محققان نشان داد که ما بی نهایت کهکشان عظیم و کوچک داریم که کهکشان راه شیری تنها یک قطره از این دریای بی کران است.
یک تحلیگر بنیادی هم باید شبیه تلسکوپ جیمز وب عمل کند،به طوری که جزئیات را ببیند تا بتواند تحلیل دقیقی ارایه دهد، در نتیجه تحلیلی میتواند موفق باشد که تمام فاکتورهای تاثیرگذار و آنالیز کند و نسبت به همه جوانب احاطه کامل داشته باشد تا بتواند در رابطه با آن بهترین تصمیم را ارائه دهد.
تحلیلگر بنیادی با حجم زیادی از اطلاعات و داده ها روبروست،ولی با یک ذهن بسیار منظم این اطلاعات را دسته بندی و مدیریت کرده و جز به جز مورد بررسی قرار میدهد.شاید بپرسید این اتفاق چگونه قابل انجام است،به طور مثال می خواهیم شرکتی را بصورت بنیادی تحلیل کنیم ما دقیقا بررسی می کنیم که شرکت از روز اول چه کارهایی انجام داده ،هم اکنون در چه شرایطی است و چه فعالیتی انجام می دهد و چه میزان فروش و سود و زیان ساخته و طبق اطلاعات حال و گذشته و اینکه در چه مسیری حرکت میکند و در آینده احتمالاً میتواند چگونه عمل کند آینده را پیش بینی و تحلیل را ارائه میدهیم.
مسلما وقتی با این سبک هر بازارهای مالی را بررسی کنیم قطعا میتوانیم تصمیمی با درصد خطای بسیار کمتری برای سرمایه گذاری بگیریم.
در سال ۱۹۶۶ پری کوفمن Perry Kaufman)) معامله گر و تحلیل گر معروف آمریکایی در یک سخنرانی درباره ی تحلیل بازار سرمایه گفت : اگر یک دقیقه وقت داشته باشید به شما خواهم گفت چگونه در بازار سهام پول درآورید “سهم را پایین بخرید و بالا بفروشید” حالا اگر ۵ تا ۱۰ سال وقت دارید به شما یاد خواهم داد که” یک سهم چه موقع بالا و چه موقع پایین است ” همین جمله به ما یادآوری میکند که چه میزان تحلیل بنیادی با اهمیت است.
بطور کلی میتوانیم تحلیل بنیادی را به سه مرحله تحلیل دسته بندی کنیم :
مرحله اول : تحلیل ورودی ها
- نرخ ارز و تورم
- قیمت های جهانی
- سیاست های اقتصادی دولت ها
- کسری بودجه و رشد اقتصادی
- تحریم و رفع تحریم ها
مرحله دوم : تحلیل فرآیند ها
- حاشیه سود شرکت
- میزان تولید و فروش
- طرح های توسعه
- هزینه بهره و نوع فروش(نقدی_غیر نقدی)
- انواع درامد شرکت (عملیاتی _ غیر عملیاتی)
مرحله سوم : تحلیل خروجی ها
- سیاست تقسیم سود در شرکت ها
- شرکت های بالغ در حال رشد ویا در حال افت
- بررسی افزایش سرمایه ها
- استفاده از اهرم ها
- و…
تحلیل بنیادی بر اساس دو رویکرد است :
۱) رویکرد بالا به پایین
رویکرد بالا به پایین در واقع رسیدن از کل به جزء است. در این رویکرد ابتدا اقتصاد کلان مورد بررسی قرار میگیرد. در مرحله بعد، صنایع بررسی میشود. در این مرحله، صنعت مناسب برای سرمایهگذاری مشخص شود. در انتها نیز از بین شرکتهای موجود در صنعت مورد نظر، شرکتهای مختلف مورد بررسی قرار گرفته و بهترین شرکت از نظر بازدهی و سرمایهگذاری تحلیل و انتخاب میشود.
۲) رویکرد پایین به بالا
رویکرد پایین به بالا دقیقا عکس رویکرد بالا به پایین است. به این ترتیب که ابتدا شرکت بررسی میشود، سپس صنعت و اقتصاد کلان مورد بررسی قرار میگیرد.
اصطلاحات با اهمیت در تحلیل بنیادی (فاندامنتال)
صورت های مالی
صورت های مالی گزارشهایی هستند که جزئیات اطلاعات مالی واحد تجاری(شرکت) را نمایش میدهند. از جمله مهمترین اطلاعات موجود در صورتهای مالی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- داراییها
- بدهیها
- درآمد
- هزینهها
- جریان وجوه نقد
شرکتها صورتهای مالی مختلفی را منتشر میکنند که در میان آنها سه صورت مالی زیر از اهمیت بیشتری را دارا هستند :
ترازنامه
در واقع داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان سهام در پایان دوره زمانی را با جزئیات کامل نشان میدهد. ترازنامه گاهی اوقات صورت وضعیت مالی نیز نامیده میشود زیرا ارزش خالص واحد تجاری را نشان میدهد. با حذف بدهی ها از کل دارایی ها میتوانید ارزش خالص نهاد مالی را پیدا کنید.
صورت سود و زیان
یکی از انواع صورت های مالی شرکتها میباشد که اطلاعات مالی اصلی واحد تجاری را برای دوره زمانی مشخص گزارش میکند. این اطلاعات شامل درآمدها، هزینه ها و سود یا زیان شرکت میشود.
صورت جریان وجوه نقد
یکی از صورتهای مالی است که حرکت پول نقد واحد تجاری را نشان میدهد. این گزارش به تحلیلگران کمک میکند تا درک کنند که حرکت پول نقد در واحد اقتصادی به چه شکل است. در صورت جریان وجوه نقد سه بخش مهم وجود دارد که شامل :
- جریان نقدی حاصل از عملیات
- جریان نقدی حاصل از سرمایه گذاری
- جریان نقدی حاصل از تامین مالی
نسبت های مالی
از موارد مهمی که در تحلیل بنیادی بسیار حائز اهمیت است نسبتهای مالی است که اکنون به بررسی آنها می پردازیم . نسبت های مالی اعدادی هستند که با استفاده از مقادیر استخراج شده از صورتهای مالی به دست می آیند، نسبتهای مالی اطلاعات مفیدی درباره وضعیت شرکت ارائه می کنند و از این رو کاربرد زیادی درتحلیل بنیادی دارند به عنوان نمونه از نسبتهای مالی می توان برای ارزیابی نقدینگی، میزان سود آوری و بررسی نرخ بازده شرکت استفاده کرد. مهمترین نسبت های مالی عبارتند از:
1) نسبت سرمایه در گردش
2) نسبت سود هرسهم (EPS)
3) نسبت درآمد بر قیمت (P/E)
4) نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهی ها (D/E)
نسبت سرمایه در گردش
نسبت سرمایه در گردش که به آن نسبت جاری نیز گفته می شود از تقسیم دارائی های جاری به بدهی های جاری در ترازنامه به دست می آید، به عبارت دیگر این نسبت بیانگر توانائی شرکت در پرداخت بدهی های جاری با استفاده از دارایی های جاری خود است.
به همین دلیل نسبت سرمایه در گردش یک معیار مهم برای بررسی و اندازه گیری سلامت واحد تجاری است که طلبکاران و ذینفعان می توانند با بررسی این نسبت توانایی شرکت را در پرداخت بدهی های خود در طی یکسال اندازه گیری کنند.
نسبت سود هر سهم (EPS)
بیانگر میزان سودی است که شرکت به ازای هر سهم خود ایجاد کرده و یا انتظار دارد که در آینده ایجاد نماید.بطور مثال،وقتی سهام یک شرکت را خریداری می کنید در واقع شما مالک بخشی از آن واحد تجاری می شوید لذا در صورتی که آن شرکت در آینده سود سازی کند شما نیز متناسب با تعداد سهام خود از سود ایجاد شده بهره مند میشوید .
برای محاسبه این نسبت درآمد خالص شرکت را بر تعداد سهام عادی موجود آن در طول سال تقسیم می کنیم.
* برای مشاهده میزان سود هر سهم یا همان EPS به صورت آپدیت شده می توانید به سایت TSETMC مراجعه کنید. در این سایت میزان EPS هر سهم به صورت خودکار طبق اطلاعات ۱۲ ماه گذشته قابل مشاهده است.
نسبت قیمت به در آمد (P/E)
این نسبت از متداولترین معیارهای ارزش گذاری سهام شرکت ها در تحلیل بنیادی است و بیان کننده مبلغی است که سرمایه گذاران حاضرند به ازای هر ریال از (سود هر سهم) شرکت بپردازند.
برای محاسبه میزان P/E سهام، قیمت جاری یا همان قیمت روز سهام را بر EPS آن تقسیم می کنیم تا این نسبت به دست آید. برای تفسیر نسبت درآمد بر قیمت باید P/E سهم هایی که در یک گروه قرار دارند را با یکدیگر بررسی کنید. مثلا اگر پی به ای یک شرکت نسبت به سایر همگروهی هایش کمتر باشد، احتمال رشد قیمت در آینده و رسیدن P/E سهم به همگروهی هایش وجود دارد.
نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهی ها (D/E)
برای محاسبه نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام یا D/E باید از اطلاعات موجود در ترازنامه شرکت ها استفاده کنید. این نسبت نشان می دهد که یک شرکت از چه مقدار بدهی ای در برابر حقوق صاحبان سهام استفاده می کند.
اگر بدانید که شرکتی که هدف سرمایه گذاری شما است بیش از حد وام گرفته است چه می کنید؟ مطمئنا این موضوع می تواند تهدیدی برای شرکت باشد و همچنین هزینه های ثابت را افزایش دهد و در آمد موجود شرکت که در نهایت تبدیل به سود خواهد شد و به سهامداران پرداخت میشود را کاهش دهد و در نهایت منجر به بحرانی در شرکت گردد.
هر چه میزان این نسبت کمتر باشد، ریسک مالی شرکت کمتر است.
مدل های ارزش گذاری
برای برآورد ارزش ذاتی یک شرکت می توان از مدل های ارزش گذاری مختلفی استقاده کرد، ارزش گذاری معمولا بر اساس مقایسه یک دارایی با دارایی های مشابه یا بر اساس ارزش فعلی متغیرهایی که بازده دارایی به آن وابسته است انجام می شود.
در حالت کلی رویکردهای ارزش گذاری سهام به دو دسته تقسیم می شوند که عبارتند از:
ارزشگذاری بر اساس ارزش فعلی جریان های نقدی آتی یا روش ارزش فعلی
ارزش گذاری بر پایه ارزش فعلی جریان های نقدی آتی بر این مبنا تعریف می شود که مالک هر سهم، در حقیقت مالک بخشی از جریانات نقدی است که قرار است در آینده توسط شرکت کسب شود.
از جمله مدل های رایج این نوع ارزش گذاری می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- تنزیل سود نقدی (DDM) : در این روش ارزش فعلی یک شرکت از طریق محاسبه ارزش فعلی سودهای نقدی که شرکت قرار است در آینده تقسیم کند، محاسبه می شود.
- جریان نقدی آزاد شرکت (FCFF) : جریان نقدی است که پس از پرداخت هزینه های عملیاتی و سرمایه ای شرکت برای سهامداران و وام دهندگان باقی می ماند.
- جریان نقدی آزاد صاحبان سهام (FCFE) : همان جریان نقدی آزاد شرکت است که بدهی ها از آن کم شده است.
- درآمد باقی مانده (RI) : ما به التفاوت سود شرکت و بازده مورد انتظار سهامداران است.
ارزش گذاری نسبی یا روش ضرایب قیمت
در این روش ارزش یک دارائی با توجه یه قیمت گذاری دارائی های مشابه و با استفاده از ضرایب قیمت انجام می شود، از جمله متداول ترین ضرایب قیمت که برای این کار مورد استفاده قرار می گیرند می توان به موارد زیر اشاره کرد:
• ضریب قیمت به سود هر سهم (P/E): نسبت قیمت جاری در بازار را به سود سهام نشان میدهد.
• ضریب قیمت به ارزش دفتری (P/BV): یا P/B، نسبت قیمت جاری در بازار را به ارزش دفتری نشان می دهد.
• ضریب قیمت به فروش (P/S): نسبت قیمت جاری بازار را به ازای میزان فروش هر سهم نشان می دهد.
چگونه اطلاعات مورد نیاز برای تحلیل بنیادی را بدست بیاوریم؟
سایت کدال (codal.ir)
سامانه کدال به عنوان مرجع اصلی استخراج داده های مورد نیاز برای تحلیل بنیادی شناخته می شود در واقع سایت کدال سامانه جامع اطلاع رسانی ناشران است، همه شرکتهایی که نماد آنها در بورس یا فرابورس درج شده است می بایست گزارش های مصوب خود را در این سامانه که متعلق به سازمان بورس است منتشر کنند و همچنین داده های مورد نیاز برای محاسبه نسبت های مالی عمدتا از صورتهای مالی استخراج می شود و کلیه صورتهای مالی شرکت ها نیز از طریق سامانه کدال منتشر شده و در اختیار همگان قرار می گیرد.
صورت های مالی شرکت ها، آگهی های افزایش سرمایه و اطلاعیه های تقسیم سود و برگزاری مجامع از جمله مهمترین اطلاعاتی است که در سامانه کدال منتشر می شود.
مزایای تحلیل بنیادی(فاندامنتال)
- ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻣﺰﯾﺖ تحلیل بنیادی اﻣﻨﯿﺖ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻣﻮاج رواﻧﯽ ﺑﺎزار اﺳﺖ.
- تحلیل بنیادی مناسب برای سرمایه گذاری های بلند مدت است.
- به دلیل دید بلند مدت این روش می توان روند اقتصادی را بطور بلند مدت پیش بینی کرد.
- در تحلیل بنیادی شرکتهای ارزشمند با ترازنامه قوی/ درآمد پایدار و .. شناسایی می شوند.
- به درک کامل سرمایه گذاران از فرآیند کسب و کار کمک می کند و از سرمایه گذاری در شرکتهایی که مستعد زیان هستند جلوگیری می کند .
معایب تحلیل بنیادی(فاندامنتال)
- تحلیل بنیادی نیاز به تخصص بیشتری در زمینهی مالی دارد.
- در تحلیل بنیادی هیچ اطلاعات خاصی از زمان مناسب برای ورود به سهام به ما نمی دهد .
- تحلیل بنیادی نیازمند زﻣﺎنی ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺟﻬﺖ ﺗﺤﻠﯿﻞ شرکتهاست و ﻣﺤﺪودیتهای اﻃﻼع رﺳﺎﻧﯽ ﺷﺮکتها از موانع آن به حساب میآیند.
- تحلیل بنیادی درصورت تغییرات محیطی، تحلیل با خطا مواجه میشود.
سخن پایانی
ما بطور خلاصه و مفید نگاهی به تحلیل بنیادی انداختیم و با مزایای آن آشنا شدیم و متوجه شدیم، این تحلیل باعث میشود که بتوانید نسبت به بسیاری از افرادی که بدون دانش وارد بازار بورس میشوند، جلو بزنید و به راحتی سهامی را بخرید که برای شما سود آوری دارد و یا سهامی را بفروشید که در حال کاهش قیمت و ارزش هستند. بهترین توصیه برای سرمایه گذاران و سهامداران آنست که ابتدا از طریق تحلیل بنیادی سهم ها و شرکتهای پرپتانسیل را انتخاب و سپس با استفاده از دانش تکنیکال در بهترین زمان به آنها ورود و پس از رسیدن به اهداف مورد نظر از آن خارج شوند.
3 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
میدونم تکراریه. چون باردوم مطالعه کردم مجددا نظرم رو نوشتم.
سپاس .خیلی عالی بود.
سلام
بسیار علی و مفید بود